غنچه ی خندان به این وبلاگ خوش آمدید امیدوارم لحظات خوبی را در آن سپری کنید نطر فراموش نشه. |
|||
چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, :: 16:7 :: نويسنده : سیده زینب
بسم الله الرحمن الرحیم کودکی با خود زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن یه سار شروع به خواندن کرد اما کودک نشنید فریاد براورد خدایا با من حرف بزن......اذرخش در اسمان غرید اما کودک اعتنایی نکرد کودک به اطراف خود نگاه کرد و گفت:پس تو کجایی؟؟؟؟ بگذار تو را ببینم....... ستاره ای درخشید اما کودک ندید کودک فریاد کشید"خدایا یک معجزه به من نشان بده"......کودکی متولد شد و اما کودک باز توجهی نکرد کودک در نهایت یاس فریاد زد: خدایا خودت را به من نشان بده و بگذار تو را ببینم.........از تو خواهش میکنم... پروانه ای روی دست کودک نشست و او پروانه را پراند و به راهش ادامه داد...
ما خدا را گم میکنیم.........در حالی که او در کنار نفسهای ما جریان دارد. نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |